Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، جسدها با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران برای رازگشایی جنایت شبانه به تکاپو افتادند.

دستگیری یک خانم جیب‌بر با اعتراف به ۵ فقره سرقت

صاحبخانه دو قربانی به پلیس گفت: مدتی قبل مردی میانسال به نام صابر و زن جوانی به نام فریبا خانه را از من اجاره کردند و گفتند بتازگی از یکی از شهرهای شمال به تهران آمده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من نمی‌دانم چه کسی آنها را در خانه‌شان کشته است. نیمه شب از سروصدایی که از خانه آنها به گوش می‌رسید به طبقه پایین رفتم و با جسد آنها در حیاط روبه رو شدم.

زن فراری از خانه

مأموران در نخستین فاز از تحقیقات به بررسی هویت دو قربانی پرداختند و دریافتند فریبا ۴۰ ساله در یکی از شهرهای شمالی کشور ساکن بود. مأموران به تحقیق از بستگان وی پرداختند و روشن شد فریبا سالها قبل با مردی که ۳۰ سال از خودش بزرگتر بود ازدواج کرده و صاحب پسری شده بود. اما از چند ماه قبل با مردی به نام صابر آشنا و همراه او فرار کرده و به ورامین آمده بود و زندگی مخفیانه‌ای در پیش گرفته بود.

اعتراف پسر فریبا

با افشای این ماجرا شوهر و پسر ۲۲ساله فریبا به نام شهرام به عنوان مظنون بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گرفتند تا اینکه شهرام لب به اعتراف گشود و به قتل مادرش و دوست پنهانی وی با همدستی دو دوستش اعتراف کرد.

پسر جوان در تشریح ماجرا گفت: مادرم ۲۳ سال قبل با پدرم ازدواج کرده بود. اما آنها همیشه با هم اختلاف داشتند تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم مادرم با مرد جوانی به نام صابر آشنا شده است، چون پدرم راضی به طلاق نبود مادرم یک روز با صابر از خانه‌مان در شمال فرار کرد و دیگر بازنگشت. من همه جا را دنبال مادرم گشتم تا اینکه فهمیدم به تهران آمده و با صابر در خانه اجاره‌ای ساکن شده است. همانجا بود که تصمیم گرفتم ازآنها انتقام بگیرم. من از دو نفر از دوستانم کمک گرفتم و همراه رضا و نادر به تهران آمدیم.

وی ادامه داد: مادرم و صابر آبروی ما را برده بودند. مادرم ما را رها کرده و از خانه فرار کرده بود. به همین خاطر او مستحق مرگ بود.

جزئیات قتل

وی در تشریح جزئیات دو قتل گفت: من و دوستانم در بین راه یک اسلحه ساچمه‌ای و چاقو تهیه کردیم تا نیمه شب نقشه‌مان را اجرا کنیم. ما نیمه شب از روی دیوار به داخل خانه مادرم پریدیم و وارد آنجا شدیم. صابر در حیاط بود. او وقتی مرا دید شروع به داد و فریاد کرد.همان لحظه به سمتش حمله کردم و او را با چاقو زدم. سپس سراغ مادرم رفتم و به او شلیک کردیم.من گمان می‌کردم ممکن است صابر زنده باشد. به همین خاطر دوباره سراغش رفتم و چند تیر ساچمه‌ای به سر او زدیم.وقتی از مرگ آنها مطمئن شدم همراه دوستانم از خانه خارج شدیم.

بازداشت همدستان قاتل

با اعترافات پسرجوان، دو همدستش نیز بازداشت شدند و ادعا کردند فقط همراه شهرام بوده‌اند و دستی در قتل‌ها ندارند.

متهمان به بازسازی صحنه جرم پرداختند و برایشان کیفرخواست صادر شد و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.

در دادگاه

در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: معاون قوه قضائیه از طرف دو فرزند صغیر صابر درخواست دیه را مطرح کرد. اما مادر صابر که حالا در دادگاه حاضر نیست قصاص خواسته است.

سپس اولیای دم فریبا در جایگاه ویژه ایستادند و اعلام گذشت کردند.آنها گفتند فریبا و صابر گناهکار بودند و باید مجازات می‌شدند، به همین خاطر هیچ شکایتی ندارند.

وقتی شهرام در جایگاه متهم ایستاد، گفت: مادرم با آبروی ما بازی کرد و مستحق مرگ بود. من از قتل مادرم پشیمان نیستم. وقتی فهمیدم مادرم با صابر فرار کرده تصمیم گرفتم او را بکشم. به همین خاطر با دوستانم صحبت کردم و از آنها خواستم تا برای حفظ آبروی خانوادگی‌ام همراهم باشند. آنها هم پذیرفتند و ما به تهران آمدیم و پس از پرس‌وجو خانه مادرم و صابر را پیدا کردیم. من اتهام هر دو قتل را قبول دارم.

سپس رضا به دفاع ایستاد و گفت: بعد از شنیدن حرف‌های شهرام ناراحت شدم و وقتی حال روحی او را دیدم با او همدردی کردم. من اسلحه شکاری تهیه کردم و ۳ روز بعد همراه دوستم راهی تهران شدیم تا از ناموس رفیق‌مان دفاع کنیم.

وقتی نادر روبه روی قضات ایستاد، گفت: موضوعی که شهرام برای آن دست به قتل زد ناموسی بود و اگر این موضوع برای هریک از ما ۳ نفر اتفاق می‌افتاد هر ۳ رفیق با هم همکاری می‌کردیم. ما اول تصمیم داشتیم با مادر شهرام صحبت کنیم و او را برگردانیم اما بعد از ورود به خانه فهمیدیم نمی‌توانیم از این بی‌آبرویی بگذریم و باید کار را تمام کنیم. من و رضا با چاقو و قمه چند ضربه به صابر زدیم ولی شهرام ضربه آخر را زد و با شلیک سلاح شکاری او را کشت. سپس شهرام سراغ مادرش رفت و به تنهایی مادرش را با ضربات متعدد چاقو کشت.

سپس شهرام برای آخرین دفاع در جایگاه متهم ایستاد و گفت: من قبول دارم دونفر را کشته‌ام.اما آنها گناهکار و مستحق مرگ بودند.

قاضی پرسید: اگر زمان به عقب برگردد باز هم مادرت را می‌کشی؟

که شهرام پاسخ داد: اگر صدبار دیگر هم این اتفاق بیفتد بازهم مادرم را می‌کشم. او در حالی که پدر پیرم را رها کرده بود با مرد غریبه و برای خوشگذرانی خودش به تهران آمد.من پشیمان نیستم.

قاضی گفت: شما اهل تسنن هستی.آیا در جایی از مذهب‌تان خوانده‌ای که باید با فردی مثل مادرت این‌گونه برخورد کنی؟

متهم پاسخ داد: نخوانده‌ام اما از کودکی یاد گرفته‌ام اگر کسی چنین خطایی کرد خونش حلال است. من خوشحالم که مادرم را کشتم و از ناموس و آبرویم دفاع کردم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1188803 برچسب‌ها اخبار حوادث

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: اخبار حوادث همین خاطر فرار کرده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۲۶۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درس اخلاق | چرا باید صابر باشیم؟

مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «صبر در روایات و کلام اساتید اخلاق همراه با بررسی مفاهیم، آثار، نتایج و اقسام آن» پرداختند که متن آن بدین شرح است:

مؤمنین نشانه هایی دارند که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «صَبَروا اَیّاماً قَصیرة اَعْقَبَتْهُم راحَةٌ طَویلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحةٌ یَسِّرها لَهُم رَبُّهُم/ ایام کوتاهی در مشکلات و سختی‌ها صبر می کنند نتیجه این صبر راحتی بسیار طولانی است چند صباحی بر مشکلات صبر می کنند در عوض راحتی طولانی نصیبشان شود این تجارتی پرسود است».

در قرآن هفتاد و دو بار کلمه صبر و مشتقات آن آمده است.

بعضی از بزرگان اخلاق گفته‌اند: «الصبرُ ضدُ الجزع/ صبر ضد شکایت کردن است».

صبر کردن یعنی تحمل کردن، به این صورت که نباید شکایت و ناراحتی و بدبینی داشته باشد و حتی در زبان نباید شکایت از خدا کند یا چیزی بر خلاف رضای خدا بگوید. معنای دیگری که کرده‌اند این است که «هو اضطرابُها فیحبس لسانَه»، یعنی این که مضطرب نیست که بر خلاف رضای خدا حرف بزند.

المقدرُ کائن، پیشامد آمدنی است و نمی شود جلویش را بگیریم، پس تحمل کنیم و صابر باشیم. معنای دیگر این است که «مقاومةُ النفس عن الهوی»، یعنی تابع هوا و هوس خود نباشد که هر کاری خواست بکند.

بعضی از بزرگان اخلاق گفته اند که اگر در برابر مشکلات فقط زبان خود را کنترل کنی و در دل ناراضی باشی این مقام تائبین است، اگر زبان را کنترل کنی و راضی به رضای خدا باشی این مقام زاهدین است، اگر زبان را کنترل کنی و نه تنها قلباً راضی باشی بلکه خوشحال باشی که خدا این چنین برای تو رقم زد این درجه محبین است.

در این زمینه روایتی است که حضرت عیسی علی نبینا وآله علیه وعلیه السلام عرض کرد: پروردگارا آیا کسی در امت من هست که در مرتبه من باشد؟ ندا آمد بله پیرزنی در بیابان هست، حضرت رفت به سوی این پیرزن و دید در یک اتاق خرابه ای زندگی می کند که روی یک پلاس کهنه است و بدنش مریض و فرتوت و نابیناست و مشغول ذکر الحمدلله علی نعمائه و الشکر علی آلائه است. به معنی حمد و سپاس خدایی را سزاست که این همه نعمت به من داده است. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: السلام علیک یا أمة الله، پیرزن گفت: وعلیک السلام یا روح الله، حضرت فرمود: چه کسی مرا به تو معرفی کرد؟ پیرزن گفت: همان کسی که مرا به تو معرفی کرد، حضرت فرمود: بر کدام نعمت این چنین شکر می کنی؟ پیرزن گفت: خدا به قدری به من نعمت

داده است که به احدی نداده است، حضرت فرمود کدام نعمت؟ گفت: بدنی به من داده است که بر بلا صابر است و زبانی داده که شکر او را دائماً می کنم و قلبی داده که همیشه متوجه خداست.

بعضی اگر کمی درآمد کمتری نسبت به گذشته داشته باشند بی تابی و گلایه و شکایت از خدا و روزگار می کنند، کمی هم صبر کن چون خدا کسی را بدون رزق و روزی نمی گذارد، این همه خدا مخلوق دارد و روزی همه را هم می دهد، حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند: «مَن اُبْتُلیَ مِنَ اَلْمُؤْمِنینَ بِبَلاَءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ/ مومنینی که مبتلا به بلایی می شوند اگر صبر کنند خدا اجر هزار شهید برای او می نویسد».

صبر در روایات سه قسم است که خلاصه اش را بیان می کنم:

اول صبر بر مصائب: اگر در این جا صبر کند و لب به شکایت نگشاید در این صورت خداوند سیصد درجه در بهشت به او عنایت کند.

دوم صبر بر طاعت: مثلاً در ماه مبارک در هوای گرم روزه می گیرد و بر طاعت خدا علی رغم سختی‌‎ها صابر است در اسن صورت خداوند در بهشت به او ششصد درجه عنایت کند.

سوم صبر بر شهوت جنسی: مثل جوانی که چشم خود را از دیدن نا محرم حفظ کند، وقتی در خیابان صحنه‌ای شهوت انگیز وجود دارد سرش را پایین می اندازد در این صورت خدا هم حوری در بهشت به او تزویج خواهد کرد، غریزه جنسی خود را کنترل می کند و خداوند نهصد درجه در بهشت به او عنایت کند.

دیگر خبرها

  • ۲۵۰۰ یادواره محله‌محور و خانه‌محور در کهگیلویه و بویراحمد برگزار می‌شود
  • درس اخلاق | چرا باید صابر باشیم؟
  • دخترم عکس‌های شرم‌آوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمی‌‌توانم او را تحمل کنم!
  • شیطان با نقاب خواستگار
  • فرار نافرجام قاتلان فراری در خراسان جنوبی
  •  میلیارد ریال برای اجرای طرح‌های ورزشی گناباد تخصیص یافت
  • خانه مادر شهیدی که دیوارهایش مزین به عکس شهدا است
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 
  • گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
  • مردی با جیب پر از چک‌پول توسط برادرش به قتل رسید